پست تر. فرومایه تر. حقیرتر. دون تر. رذلتر. (یادداشت بخط مؤلف) : و قومی، خاک بدهانشان، الهیت بر ائمه ضلال خود که از بهائم و سباع و حشرات در مرتبۀ خسیس تر بودند اطلاق کردند. (کتاب النقض)
پست تر. فرومایه تر. حقیرتر. دون تر. رذلتر. (یادداشت بخط مؤلف) : و قومی، خاک بدهانشان، الهیت بر ائمه ضلال خود که از بهائم و سباع و حشرات در مرتبۀ خسیس تر بودند اطلاق کردند. (کتاب النقض)
پستر و عقب تر و دورتر. (ناظم الاطباء). کمی بعد. بعدتر: و آن داروهای تلخ است، بعضی گرم است و بعضی سرد و سپس تر یاد کرده آید. (ذخیرۀخوارزمشاهی). و فرق میان ذات الجنب و ذات الکبد سپس تریاد کرده آید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). علاج قی در گفتار دهم که علاج معده است یاد آمده است و علاج اسهال سپس تر در جایگاهش یاد کرده آید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
پستر و عقب تر و دورتر. (ناظم الاطباء). کمی بعد. بعدتر: و آن داروهای تلخ است، بعضی گرم است و بعضی سرد و سپس تر یاد کرده آید. (ذخیرۀخوارزمشاهی). و فرق میان ذات الجنب و ذات الکبد سپس تریاد کرده آید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). علاج قی در گفتار دهم که علاج معده است یاد آمده است و علاج اسهال سپس تر در جایگاهش یاد کرده آید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)